یه وقتایی،
یه حرفایی،
یه کارایی،
...چنان آتیشتـ ـ میزنہ،
که دوستـ ـ داری فریاد بزنی،
ولی نمیتونی!
دوستـ ـ داری اشک بریزی،
ولـــــی نمیتونی!
حتـــــی دیگہ نفس کشیدنمــ براتـ ـ سختـ ـ میشہ!
تمام وجودتـ ـ میشہ بغضی کہ نمیترکہ،
به این میگن
“درد بـــــی درمـــــون”